loading...
لوکس ترین وبلاگ تفریحی فارسی
الیاس رحمتی بازدید : 43 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (0)
یه روز مامانم خونه نبود بابام غذا درست کرد . ماشاالله همه غذا رو سوزوند. اومدیم با مرام بازی دراریم تا آخر غذا رو خوردم . وقتی غذا تموم شد بابام برگشته میگه تموم شد؟میگم اره،مگه مشکلیه؟میگه دِ نـَـه دِ خاک بر سر از قحطی برگشتت الحق که آشغال خوری بچه
 
حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.
میگه : دِ نـَـه دِ در زدم بگم مهمونا اومدن دخترهاشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب تو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم!

 

به خواهرم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه میگه :دِ نـَـه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت ، وقتی که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمُردی !!

 

من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن...
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً
میگه :
الان اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت... اَه لعنتی پتو داره نمیشه!

 

مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفتو بخوری نکبت...

 

بدون هیچ گونه تردیدی یکی از درهای جهنم مخصوص کسانی است که بعد از گفتن یک جوک راجع بهش توضیح می دن ...

تو گذشته میگفتن پزشك محرمه ،
كم كم عكاس و فیلم بردار هم محرم شدن ،
حالا هم كه دى جى و گروه موسیقى محرم شدن !
اینجور كه من فهمیدم فقط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن !!

شب کولر رو از سرما خاموش کردم !
داداشم میگه سردت شده که داری می لرزی ؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ رفتم رو ویبره ! نگران نباش بگیر بخواب شارجم تموم میشه ، منم می خوابم !

 

رفتم به همسایه میگم فرغون دارید ، میگه میخوای باهاش چیزی جابه جا کنید ؟ گفتم پ ن پ میخوایم سوارش بشیم بریم شمال !

 

 

 

آه میکشم دوستم میگه دلت گرفته ؟ میگم پ ن پ آه شادیه !!

 

مامور آمار : همین ۵ نفر هستید دیگه ؟
گفتم پ ن پ۶ تامون Hidden شدن باید از Folder Option پیداشون کنید !

بچه ۲ ماهه رو بردیم دکتر میگم دلش درد میکنه ، دکتر میگه شیر خورده ؟
میگم : پ ن پ جاتون خالی ظهر آبگوشت با پیاز زده به بدن !

 

تو توالت بودم و تو حال خودم … یک هو یکی محکم زد به در … گفتم بله … ؟
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !؟!؟! گفتم پ ن پ این صدای منشی توالته !!!
لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل !

 

رفتم تو رستوران زنگ میزو زدم که گارسون بیاد ، یارو اومده میگه می خواین سفارش بدین ؟ گفتم پ ن پ  زنگه تفریحه گفتم خسته شدی یه استراحتی کنی !

 

توی صف دستشویی ایستاده بودم یارو اومده میگه : همه دستشویی ها پره ؟؟؟ میگم : پ ن پ ما اینجا ایستادیم تا آستانه تحملمون رو بسنجیم !

 

رفتیم پیست اسکی ، یارو میگه اومدید اسکی ؟ گفتم پ ن پ اومدیم روی برفا غلت بزنیم !

 

ساعت ۸ صبح کلاس داریم ، منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه !
استاد میگه چیه خوابت میاد ؟ پ ن پ میخوام بخورمت !

 

تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه ؟ منم گفتم پ ن پ نیم ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته !

 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم ، یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی ؟
میگم پ ن پ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم … !

 

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن !
میگه ۴۰ لیتر ؟

پ ن پ  ۴۰ تا قاشق چای خوری !

 

دست زدم به لوله بخاری گفتم این که سرده !!! مامانم گفت یعنی خاموشش کنیم ؟ گفتم پ ن پ وایسیم الان آقای ایمنی میاد میگه اشکال کجاست



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 334
  • بازدید کلی : 4,321